امروز کلا خیلی روز کسل کننده ایه.

یه ابر سنگینم کشیده و از صبح همینجور داره میباره. هوای درس خوندن نیست؛ برای همین به سختی درس میخونم.

جوری بیحوصله شدم که با شقایقم سر همین دعوا کردم. چیکار با اون داشتم نمیدونم دیگه. شقایق بیچاره چه گناهی کرده بود جایگزین مشکات شد نمیدونم. خودشم همیشه میگه از اینکه بگی جایگزین بدم میاد. از اینکه مقایسه بشم بدم میاد. ولی خب چیکارش کنم اعصاب ندارم دیگه.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پانوشت کلش زورنا نوستالژی فوتبال Dana نوشته های یک ذهن بیمار χάος آسمان آبی هواپیما در حال حرکت گمرک ای تی بروز-اموزش کسب درامد اینترنتی-سئوی سایت-بازاریابی اینت